درباره مجتبی افشاری

نام کامل:
مجتبی افشاری Mojtaba Afshari

 

زادروز:
۱۴ بهمن ۱۳۶۳ 1985/february/3

 

زادگاه:
شیراز Shiraz

 

قد:
189 cm

 

پست:
Goal keeper دروازبان

دوران باشگاهی

شروع فوتبال : سال ۱۳۷۰( باشگاه ولیعصر شیراز)

تیم های رده پایه :

  • ولیعصر شیراز 
  • برق شیراز
  • فجر سپاسی

تیم های رده بزرگسالان:

(اسم باشگاه .سال بازی از تاریخ شروع تا پایان قرارداد)

 

  • برق شیراز ۸۴/۸۶ لیگ برتر ایران
  • مقاومت بسیج ۸۶/۸۷ لیگ یک ایران
  • پیام مخابرات فارس ۸۷/۸۹ لیگ یک ایران
  • گلگهر سیرجان ۸۹/۹۰ لیگ یک ایران
  • برق شیراز ۹۰/۹۱ لیگ یک ایران
  • گلگهر سیرجان ۹۱/۹۲ لیگ یک ایران
  • برق شیراز ۹۲/۹۳ لیگ دو ایران
  • کارگر بنه گز بوشهر ۹۳/۹۴ لیگ ۲ ایران

دوران مربی گری

شروع فعالیت بعنوان مربی از سال ۱۳۸۸ بهمراه بازی کردن با رده پایه


  • مربی گلر برق جدید شیراز سال ۹۶ صعود به لیگ یک ایران
  • مربی گلر برق شیراز سال ۹۸/۹۹ لیگ ۳ ایران
  • مربی گلر امیدهای ایمان سبز سال ۹۹
  • مربی گلر پرسپولیس شیراز سال ۱۴۰۱/۱۴۰۲ لیگ ۳
  • صعود به لیگ ۱ با تیم برق جدید شیراز سال ۹۶

گل زدن یا گل نخوردن توی فوتبال کدوم مهمتره؟

برای ما دروازه بان ها قطعا گل نخوردن.
خیلی از ما پسرها قبل از مدرسه رفتن بزرگی اعداد رو از تعداد گلهای علی دایی و بازی گل کوچیکهای کوچه یاد گرفتیم و مفهوم سرعت رو به جای کتاب فیزیک مدرسه از دیدن بازی مهدی مهدوی کیا و خداداد عزیزی متوجه شدیم ما واژه قابل اعتماد بودن رو اولین بار با دروازه بانی احمدرضا عابد زاده با همه وجود حس کردیم.

من، مجتبی افشاری هستم 14 بهمن 1363 در یک خونواده خیلی معمولی اما تقریبا شلوغ به دنیا اومدم روزهای اول مدرسه کنار یاد گرفتن الفبا بزرگترین تصمیم زندگیم رو گرفتم که فوتبال رو فراتر از سرگرمی و ورزش شروع کنم هفت سالگی وارد باشگاه ولیعصر شیراز شدم.

پست دفاع فوتبال رو با یکی از نازنین ترین مردانی که تا به حال دیدم جناب آقای حسین دیده ماه به عنوان مربی شروع کردم. تقریبا هشت سالم بود که دروازه بان تیمی که من دفاعش بودم مصدوم شد مربی به من پیشنهاد جایگزین دروازه بان رو داد بدون لحظه ای تردید پذیرفتم.

حالا که به اون روزها فکر میکنم میبینم که سرنوشت آدمها رو بیشتر از پشتکار و استعداد انتخاب هاشون هست که تعیین می کنه اینکه توی چه راهی پا بزاری و بین مسیر سریع تر و مطمئن تر کدومش رو انتخاب کنی.
و الان که درک صحیح تری از دروازه بانی دارم خوب میدونم که دستهای معمولی فقط میتونن کارای روزمره رو درست انجام بدن اما بعضی از دستها معجزه میکنن مثل دست به جراح که حق نداره یک میلیمتر اشتباه کنه و دست دروازه بانی که توی یک لحظه سرنوشت بازی رو تغییر میده. همین باعث میشه که دروازه بانی کار دشواری باشه و صبوری بخواد.

دروازه بانی دستاوردهای اندکی داره و هیچ تضمینی هم وجود نداره که هوادارها تو رو دوست داشته باشن هر دروازه بانی این رو می دونه که تنهاترین فرد توی زمین سبز فوتباله مسئولیت بزرگی به عهده ش گذاشته شده که با بلند پریدن و سریع تصمیم گرفتن از مهمترین مرز زندگیش که خط دروازه هست باید محافظت کنه.
غرق شدن در فوتبال و چارچوب دروازه به من فرصتی نمی داد تا درس خوندن رو اولویت خودم قرار بدم پس شکی نمیزاره که من در دوران تحصیلم همیشه شاگرد معمولی بمونم و از دسته بچههای درسخون کلاس نباشم.
چیزی که لحظه های شیرین زندگی رو تلخ میکنه ترس از دست دادنشون هست ترس اینکه مبادا این حس لذت بخش یه روز وجود نداشته باشه یکی از لذت بخش ترین لحظات دوران ابتدایی من از در خونه تا پشت در مدرسه بود که با همراهی بهترین یار اون روزهام ، تکه سنگی که نقش توپ فوتبال رو برای من داشت سپری میشد. نکته جالب اینه که من به سنگم و فادار بودم و فقط همون یک سنگ رو داشتم و هر روز به مدرسه میبردم و برمیگردوندم تمام روزهام و تمام مسیر رفت و برگشت رو با این تکه سنگ و رویای بهترین بودن در فوتبال می گذروندم. مدیر ریز بین و خوبی داشتم پدرم رو به مدرسه دعوت کرد و داستان من و سنگ و عشق به فوتبالم رو برای پدرم تعریف کرد و از استعداد و علاقه من به فوتبال توضیح داد.
هر آدمی برای کاری ساخته شده و استعدادی داره که باید پیداش کنه و وقتی خودش رو شناخت دیگه توی همون مسیر قدم برداره و منحرف نشه، دروازه بانی برای من دقیقا همون هدف و مسیر بود.